24%

روش پژوهش در علوم رفتاری (کتاب الکترونیک)

روش تحقیق با ماهیت ارزشمند و ابزارهای راهبردی خود اندیشه‌های شخصی و باورهای ذهنی اندیشمندان، محققان و پژوهشگران را به زیور دانش افزوده و با گوهر پالاینده و محکهای درست خویش این اندیشه‌ورزیها را به دانش و علم مبدل می‌سازد و این عظمت ستودنی و اکسیری بی بدیل در ترویج حقیقیت و دژی مستحکم در مبارزه با خرافات و انحراف در جریان مقدس علم است.

به‌خصوص در علوم رفتاری و شاخه‌های آن مانند: روانشناسی، مشاوره، علوم تربیتی و… که مرز بین دانش و اندیشه‌های ذهن ساخته محقق و نظریه‌پرداز از مرز ظریف و پیچیده‌ای برخوردار است این مهم دو چندان ضروری است و بوته آزمایش و محک باورها و اندیشه‌های محقق و پژوهشگر بسیار نیازمند پالایش به ابزار تحقیق است که جناب آقای دکتر بیات مولف ارجمند این کتاب به شایستگی هرچه تمام در 16 فصل اثر ارزشمندی را به زیور طبع آراسته‌اند که علاوه بر ارائه‌ای جامع و کامل از قلم و زبانی بسیار سهل برای انتقال مفاهیم پیچیده روش تحیق برخوردار است که این مزیت و نقطه قوت اثر حاضر را از سایر آثار موجود متمایز ساخته است.

فروشنده : نشر آکادمیک

قیمت اصلی ۴۱,۰۰۰ تومان بود.قیمت فعلی ۳۱,۰۰۰ تومان است.

مقایسه
آیا قیمت مناسب‌تری سراغ دارید؟
بلیخیر
موجود در انبار
نقد و بررسی اجمالی

فصل اول

واقعیت، علم و روش علمی

واقعیت صرفا یک توهم است، هر چند یک توهم بسیار پایدار.

کل علم چیزی بیش از تعمیم روزمره فكر كردن نیست.

-آلبرت انیشتین

ماهیت واقعیت

فرایند درک جهان ما ودریافت واقعیت برای زندگی محتاط ما مرکزی وعمده است. بنابراین،اجازه دهید در مورد آنچه که منظور ما از واقعیت و درک است دقیق تر باشیم. تفکر فلسفی زیادی به پرسش ماهیت واقعیت اختصاص داده شده است،و میان دانشمندان در مورد اینکه آیا یک واقعیت عینی تنها هرگزمی تواند برای زیستن نشان داده شود جدال است. طبق دیدگاه سنتی،که رئالیسم (واقع گرایی[1]) نامیده می شود،واقعیت مستقل از هر گونه حضور انسان وجود دارد. یک جهان خارجی متشکل از اشیاء وجود دارد که از هزاران قوانین و حقایق طبیعی پیروی می‌کند. کشف این حقایق و قوانین برای ما در صدر است. با استفاده از این دیدگاه،علم به عنوان یک رویکرد برای کسب دانش که واقعیتهای احتمالی دنیای واقعی را منعکس می‌کند،تکامل یافته و شکوفا شده است.

در مقابل واقع گرایی،دیدگاه ساختارگرای [2]اجتماعی معتقد است که واقعیت ساخت و ساز ذهن انسان است،که این ساخت و ساز به یک زمان و بافت اجتماعی خاص گره خورده است،و اینکه آنچه به عنوان واقعیت بررسی می شود تغییرات می یابد همانطور که بافت اجتماعی تغییر می‌کند. در افراطی ترین شکل آن،ساختارگرایی مدعی است که هیچ واقعیتی وجود ندارد و هیچ حقایقی وجود نخواهند داشت تا زمانی که این دو توسط برخی از مردم تصور و به اشتراک گذاشته شوند. موقعیت متعادل تر بر آن است که،هر چند یک واقعیت خارجی مستقل از نوع بشر وجود داشته باشد،هرگز نمی توانیم واحدها و قوانین حقیقی آن را بشناسیم- حتی اگردارای واحد و قوانین حقیقی باشد. تمام آنچه را که می توانیم بدانیم تفسیر یا ساخت و سازما از این تجارب است. از آنجایی که از تجارب مشابه می توان تفاسیر بسیاری کرد،همه یا هیچ یک از آنها ممکن است درست باشند،صحت یک تفسیر به اهداف کسانی که تفسیر را انجام می دهند بستگی دارد. بنابراین،همانطور که اسکار (1985) ذکر می‌کند:

ما حقایق علمی را کشف نمی کنیم؛ آنها را اختراع می کنیم. سودمندی آنها برای ما هم به درک مشترک از حقایق (اعتبار سنجی مبنی بر رضایت طرفین) و اینکه آیا آنها برای اهداف مختلف کار می کنند،برخی عملی و برخی نظری،بستگی دارد.

به عنوان یک مثال ساده که نکته را می رساند،اغلب مجموعه ای از خطوط موازی روی تخته سیاه رسم می کنیم و ازدانشجویان مان می خواهیم آنچه را که می ببینند توصیف کنند. پاسخ برخی ” جاده “،برخی دیگر ” دو خط ” است. هنگامی که تلاش می کنند تفکر خود را با گفتن ” اشاره: یک عدد است،” متمرکز کنند سه تفسیر عمده ” عدد عربی 11،عدد رومی II،یا عدد دودویی سه. ” هر یک از این پاسخ ها نشان دهنده بازسازی متفاوت،اما به طور بالقوه دقیق،همان واقعیت عینی است که دیدگاه ذهنی آن فرد را منعکس می‌کند. این نکته اساسی است. حتی اگر وجود یک هدف واحد،واقعیت خارجی را می توان فرض کرد،روشی که در آن این واقعیت تفسیر شده است در افرد در طول زمان،در میان افراد،می تواند متفاوت باشد و به شدت توسط متن تحت تاثیرقرار می گیرد (به عنوان مثال،کسی که در مطالعه دوران باستان روم فرو رفته باشد بیشتر احتمال دارد که دو خط موازی را به عنوان نمایندگی اعداد رومی II تفسیر کند). هر فردی خود واقعیت و حقیقت خود را ایجاد می‌کند،به طوری که تعدادی از واقعیت های مختلف ممکن است خارج از همان مجموعه حقایق “عینی” ساخته شوند. همانطور که به طور فزاینده ای تشخیص داده می شود،برای بیش از یکی از این واقعیت های مختلف ممکن است درست و مفید باشد.

دیدگاه ساختارگرای اجتماعی برای روشی که در آن علم بررسی می شود پیامدهایی دارد (نگاه کنید به عنوان مثال،گرگن،1985؛ گرگن و گرگن،2003). مفاهیم اصلی دیدگاه ساختارگرای اجتماعی خیلی بر روشی که در آن تجربه گرایی علمی تمرین می شود تاثیر نمی گذارد،بلکه روشی که در آن مفاهیم و نتایج فرایند ارزیابی تفسیر می شوند. با توجه به دیدگاه واقع گرایی،نظام های مفهومی و نظریه ها ایجاد می شوند تا دقیقا یک واقعیت موجود رابازتاب نمایند. نتایج فرایند ارزیابی را می توان به عنوان نمونه های مستقیم آن واقعیت در نظرگرفت،و ممکن است درباره ی حقایق نهایی ادعاهایی کرد. در مقابل،اگر چه دیدگاه ساختارگرای اجتماعی معمولا محقق را درانجام تقریبا همان چیزهایی که در یک چشم انداز واقع گرایی انجام می شوند درگیر میکند،تشخیص این که واقعیت های احتمالی متعددی وجود دارند محقق را به سمت تفاسیری راهنمایی می‌کند که دیدگاه های قطعی بیشتری را در نقشه یک واقعیت موجود واحد رد می‌کند:

این پذیرش که واقعیت ساخت و ساز ذهن انسان است ارزش… ساخت و ساز را انکارنمی‌کند. در واقع،ما در جهان می گردیم و دانشی را که بطور قابل تحسینی مفید است ابداع می کنیم. اما این ادعا که علم و واقعیت سازه بشر هستند انکار می‌کند که هیچ مجموعه ای از حقایق وجود ندارد که مطلق و واقعی باشد. در عوض،ادعا می‌کند که مجموعه های بسیاری از “حقایق” وجود دارند که از ادراک نظریه هدایت مختلف بوجود می آیند (اسکار،1985).

دیدگاه ساختارگرای اجتماعی می تواند ناراحت کننده باشد زیرا از آنچه که انجام می دهیم و آنچه که فکر می کنیم می دانیم اطمینان کمتری به ما می دهد. ” چگونه می توانیم بدانیم چه چیزی درست است اگر هیچ چیزدرستی وجود نداشته باشد؟ ” (اسکار،1985). به عبارت دیگر،این دیدگاه ما را قادرمی‌کند که هر مفهوم داده شده را واضح تر تشخیص دهیم،و حقایقی که با آن مفهوم معنی پیدا می کنند،تابع زمان اجتماعی فرهنگی و دوره ای که در آن رخ می دهند است.

یک موضوع میانه رو مربوط به این دیدگاه های نسبتا متناقض توسط بلومر (1969) بیان شده است. بر اساس این دیدگاه،واقعیت در واقع از طریق تصورات انسان از آن دیده می شود. اما جهان تجربی نیز درباره ی مفاهیم ما به معنای به چالش کشیدن،مقاوم،و عدم تغییردر برابرآنها است”صحبت بازگشت می‌کند “. اگر یک چاقو به قلب کسی فرو برد،انشعابات خاصی دنبال می شوند. روش هایی که در آن این انشعابات ساخته و تفسیرمی شوند ممکن است از یک طرح مفهومی به دیگری فرق داشته باشند. اما محیط صحبت کرده است. این ویژگی انعطاف ناپذیرجهان درباره ما است که علم تجربی را ایجاب،و توجیه می‌کند. علم به دنبال توسعه مفاهیمی است که بتواند با موفقیت این ویژگی انعطاف ناپذیرجهان تجربی را اصلاح کند. نظریه ی بلومر تقریبا بر روی فلسفه ای ازعلم که به عنوان رئالیسم انتقادی شناخته شده است نقش می بندد،هر چند فرمول سازی های جایگزین آن بسیار هستند (به عنوان مثال،مانیکاس،2006؛ سایر،1992).

 

 

چگونه واقعیت تجربه می شود؟

برای لحظه ای فرض کنید که واقعیت وجود دارد،چگونه توسط فرد تجربه می شود؟ اکثر مردم موافقند که جهان اطراف ما ن را مانند یک جریان پویا و پیچیده ای از پدیده ها و حوادث منحصر به فرد و تکرار نشدنی تجربه می کنیم. علاوه بر این،اکثر این پدیده ها و حوادث – از آن هایی گرفته که عمیقا در فضای بین کهکشانی نسبت به آن هایی که در ساختار میکرومولکولی این کتاب اتفاق می افتند – به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند. بنابراین،جای تعجب نیست که تلاش برای درک جهان می تواند یک فرآیند دشوار باشد.

واقعیت پیچیده به نظر می رسد. هر چیز دیگری که هست و یا ممکن است باشد،جهان – به ویژه جهان خارجی – که تجربه می کنیم پیچیده است. یک سالن سخنرانی پر شده با 200 دانشجو را در نظر بگیرید. صرفنظر ازجهان ماوراِی دیدگاه آنی ما؛ توصیف مفصل اندازه،شکل،رنگ (لباس،اشیاء،و غیره)،روابط،اجزای روانی و اجزای جامعه شناختی آن سالن سخنرانی در یک لحظه زمانی می تواند ماه ها،سال ها،یا شاید هم تمام طول عمر طول بکشد.

واقعیت پویا به نظر می رسد. بعلاوه،اشیاء هرگز یکسان باقی نمی مانند. جهان در هر لحظه با جهان در لحظه بعد متفاوت است. از کوچکترین ذرات که ماده فیزیکی را تشکیل می دهند تا بزرگترین کهکشان ها،اشیاء همیشه در حرکت اند. سلول های موجودات زنده همیشه در حال رشد یا رو به زوال اند،و ضربت ها در سیستم عصبی همیشه درحال کارند. بنابراین حتی اگر قادر به توصیف بی نهایت جزئی سالن سخنرانی فرضی پر از دانشجومان باشیم،همینکه یک یا چند دانشجو تغییرمکان دهند،مجموعه ای از روابط متفاوت و،در نتیجه،یک واقعیت متفاوت خواهیم داشت.

واقعیت منحصر به فرد به نظر می رسد. بخاطر این کیفیت پویا،جهان در هر لحظه – و هر چیزی در آن – چه قبلی چه بعدی،هرگز مانند جهان در هیچ لحظه دیگر نیست. آبی که در یک لحظه خاص و یا در طول یک روز معین در پایین رودخانه نیوهمشایر جریان دارد،قطرات باران که در یک شب خاص در هوستون پایین می آیند،هزینه صورت حساب شام که در پاریس خورده شد – همگی منحصر به فرد اند و هرگز نمی توان بطور دقیق تکرارشان کرد. این سیاره بیش از 7 میلیارد نفر جمعیت دارد،با این حال هیچ دو نفری دقیقا ازتمام لحاظ یکسان نیستند – از ویژگی های ظاهری دنیوی (به عنوان مثال،اثر انگشت) گرفته تا ویژگی های درونی (باطنی) پیچیده تر (چگونه و چه فکر و احساسی می کنند). حتی سنگ بی جان که روی زمین قرار گرفته منحصر بفرد می باشد. در نظریه،هیچ دو سنگی از نظر تمام ویژگی های متمایز خود یکسان نیستند.

واقعیت بیشتر مبهم به نظر می رسد. احتمالا قسمت عمده ای از واقعیت از تشخیص مستقیم هر یک از حواس ما پنهان باقی می ماند. برای اطمینان،ابزارهای علمی در حال توسعه هستند که ما را قادر به بررسی عمیق تر به داخل فضا و دیدن ذرات کوچکتر ماده نمایند و،از طریق تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI)،چگونگی فعالیت مناطق مغزمان را هنگامی که فکر می کنیم مشاهده کنند،اما اکثریت قریب به اتفاق اسرار طبیعت هنوز به طرز مرموزی از دید مستقیم پنهان باقی مانده است. این اسرار را نمی توان دید[3]،شنید[4]،چشید[5]،بویید[6]،و یا لمس[7] کرد. با توجه خاص به پدیده های انسانی،در حالی که بسیاری از آنها آشکارا قابل مشاهده هستند (به عنوان مثال،می توانیم فردی را که در حال پیاده روی،خوردن یک ساندویچ،خرید یک روزنامه است ببینیم)،تعداد بسیار زیاد دیگر نیستند. روح و روان یک فرد – افکار و احساسات درونی که احتمالا بسیاری از رفتار ما را هدایت می‌کند – یکی از مبهم ترین نواحی کل است. ما هنوز قادر به دیدن آنچه که فکر می کنیم انگیزه است و یا اشاره به محل (قرارگاه) حسادت و غرور نیستیم.

چهار ویژگی که اندکی پیش توصیف شدند – که واقعیت مانند یک چیزپیچیده،پویا،منحصر به فرد،و عمدتا مبهم توصیف می شود – اشاره به آنچه دارد که اغلب محیط خارجی نامیده می شود. بیش از یک قرن پیش،فیلسوف و دانشمند علوم اجتماعی مشهور ویلیام جیمز (1890) به این محیط خارجی به عنوان “یک جهان bloomin buzzin سردرگمی ” اشاره می‌کند. این چهار ویژگی همچنین برای ” محیط های داخلی ” افراد بکار می رود.

 

علم و روش علمی

با وجود این واقعیت که علم هزاران سال انجام شده است و کتاب های بی شماری در مورد این موضوع نوشته شده است،بسیاری از مردم هنوز هم آن را مرموز و ممنوع می دانند. شاید دلیل این امر این است که آنها علم را به عنوان چیزی اساسا” متفاوت از هر چیزی که به طور معمول انجام می دهند، می بینند. در واقع،این چنین نیست. ماهیت علم چیزی است که همه ما انجام می دهیم که تلاش می کنیم خودمان و جهان اطرافمان را درک کنیم. تحقیقات علمی فرایندی است که طراحی شده است تا فهم و ادراکمان را گسترش دهیم و تعیین کنیم که آیا آنها درست یا مفید می باشند. تفاوت اساسی بین تفکر روزمره،از یک سو و علم و تحقیقات علمی از سوی دیگر،این است که علم و تحقیقات علمی می کوشد تا بر اساس یک مجموعه قوانین دقیق تر عمل کند. از آنجایی که علم و روند تحقیقات علمی را می توان به عنوان تعمیم و گسترش تفکر روزمره مشاهده کرد،اگر بررسی کنیم که چگونه یک فرد تلاش می‌کند جهان اطراف خود را درک کند و با آن کنار بیاید، توضیح آنها بسیار ساده خواهد بود.

به زبان ساده،علم[8] را می توان یک رویکرد روش شناسی و نظام مند برای حصول دانش جدید،تعریف کرد. این تعریف علم برخی تفاوت های اساسی،طریقه حصول دانش جدید در میان دانشمندان و غیردانشمندان را به وضوح مشخص می‌کند. به طور مشخص،دانشمندان به جای تکیه بر مشاهدات تصادفی صرف و غیرقابل اعتماد و رویکردی غیررسمی برای یادگیری درباره جهان،به حصول دانش جدید با استفاده از مشاهده های دقیق و روش نظام مند،کنترل شده و رویکردهای روش شناختی،اقدام می کنند دانشمندان، با انجام این کار،می توانند نتایج معتبر و قابل اعتمادی درباره آنچه که به مطالعه اش پرداخته اند،بگیرند. به علاوه،دانش علمی مبتنی برعقاید،احساسات،شم و شهود دانشمند نیست. در عوض،دانش علمی بر داده هایی عینی مبتنی است که،در حین یک مطالعه تحقیقی ای که با دقت طراحی شده،با اطمینان به دست آورده می شوند. به طور خلاصه،دانش علمی مبتنی بر انباشت شواهد علمی و تجربی است .خصیصه بارز تحقیق علمی،روش علمی است

این ایده که روش علمی[9] بنیان تمام بررسی ها و کاوش های علمی است،اولین بار در قرن 13 توسط راجر بیکن[10]،فیلسوف و دانشمند انگلیسی،مطرح شد و تا امروز نیز به طور کلی مورد قبول است. اگرچه بعضی ها معتقدند که دانشمند ایتالیایی،گالیلو گالیله،نقش مهمی در ایجاد روش علمی داشته است. بعدها دو فیلسوف به نام های فرانسیس بیکن و رنه دکارت تشریک مساعی هایی در مورد روش علمی داشتند. بهترین تعریف روش علمی اینکه،رویکردی است برای حصول دانش جدید،و این رویکرد علم را به طور مشخص از غیر علم متمایز می سازد. برای روشن شدن مطلب باید گفت که روش علمی حقیقتا” فقط یک روش نیست- کما این که نام روش علمی این پندار غلط را به فرد می دهد- بلکه بیشتر دیدگاه مهمی است درباره این که،بررسی های علمی چگونه باید انجام شوند. مجموعه ای از اصول و روش های تحقیق است که به پژوهشگران در گرفتن نتایج معتبر از مطالعه تحقیقاتی خودشان کمک می‌کند. از آنجا که روش علمی به جای سرو کار داشتن با محتوای مطالعه تحقیقاتی خاص با رویکرد عمومی تحقیق سرو کار دارد،لذا محققان در کلیه زمینه های گوناگون علمی از آن استفاده می کنند با وجودی که درباره خصوصیات دقیق روش علمی اختلاف نظرهایی وجود دارد،اما اکثرا” براین عقیده اند که خصوصیات اصلی این روش عبارتند از :

  • رویکرد تجربی
  • مشاهده
  • فرضیه
  • آزمایش
  • تجزیه و تحلیل
  • نتیجه گیری
  • تکرار

 

رویکرد تجربی

روش علمی قویا” مبتنی بر رویکرد تجربی[11] است. رویکرد تجربی،رویکرد مبتنی بر شواهد می باشد که بر مشاهده مستقیم و آزمایش برای حصول دانش جدید متکی است. در رویکرد تجربی،دانشمندان تصمیمات خود را براساس داده های حاصل از مشاهده مستقیم و آزمایش اتخاذ می کنند. این رویکرد به تصمیم گیری را،با شیوه ای که اکثرا” تصمیمات غیرعلمی مان را در زندگی روزمره با آن می گیریم مقایسه کنید. برای مثال،همگی ما تا به حال براساس احساسات،غریزه جسارت و شم یا حس درونی تصمیم گیری هایی کرده ایم. به علاوه،ممکن است ما نتیجه گیری هایی بکنیم و یا تصمیمی بگیریم که لزوما” براساس داده ها نباشند بلکه بیشتر براساس نظرها،حدس ها و گمان ها،و امید تصمیم گیری های بهتر،باشند. بهترین تعبیر از رویکرد تجربی،با تاکید بر مشاهده مستقیم،نظام مند و دقیق،اصل هدایت کننده تمام تحقیقاتی است که به طور هماهنگ با روش علمی انجام می شوند.

 

مشاهده

یک جزء مهم در هر بررسی علمی،مشاهده[12] است. از این نظر،مشاهده به دو مفهوم متمایز اشاره می‌کند،آگاه بودن از دنیای اطراف و اندازه گیری دقیق. مشاهده دنیای اطراف اغلب باعث سئوالاتی می شود که در تحقیق علمی به آن ها پرداخته می شود. برای مثال،مشاهده نیوتون در افتادن سیب از درخت سبب آغاز تحقیقات بسیاری درباره اثرات جاذبه شد. بنابراین با نگاهی تیزبینانه به اطراف می توان ایده های بسیاری برای مطالعه تحقیقاتی گرفت.

در حیطه علم،مفهوم مشاهده چیزی بیش از مشاهده دنیای اطراف برای کسب ایده های تحقیق است. مشاهده هم چنین به فرآیند اندازه گیری های دقیق و صحیح اشاره می‌کند که خصیصه متمایز بررسی های علمی است که به خوبی انجام شده اند. اندازه گیری[13]،عبارت از فرایندی است که مشخص می‌کند یک شخص یا یک شیء چه مقدار از یک ویژگی برخورداراست.

هنگام اندازه گیری در تحقیق،دانشمندان بسیار دقت می کنند که از مشاهدات مغرضانه پرهیز کنند. برای مثال،با یک مقیاس ساده متریک می توان طول یک اتاق را اندازه گیری کرد وهمگان آن را می فهمند و قبول می کنند،اگر محققی در حال اندازه گیری میزان فاصله زمانی دو رویداد مانند فاصله زمانی میان رعد و برق،است استفاده محقق از ابزار اندازه گیریی با دقت بسیار و قابل اعتماد،منطقی و عاقلانه به نظر می رسد. به محقق توصیه می شود که در مورد فاصله زمانی آن دو رویداد،به جای ((تخمین های بی پایه و اساس)) از یک کرونومتر یا وسیله ای مشابه استفاده کند. با این کار محقق مطمئن می شود که اندازه گیری صحیح بوده است و عوامل خارجی آن را به سمت و سوی خاصی سوق نداده اند. اکثرا” افراد قبول دارند که مشاهده هایی که در زندگی روزمره انجام می دهیم به ندرت تا این حد دقیق یا نظام مند هستند.

 

مراحل اندازه گیری:

برای اندازه گیری هر صفت یا ویژگی،مراحلی وجود دارد.توجه به این مراحل،عمل اندازه گیری را آسان میکند ودقت ان را افزایش می دهد.

الف:تعریف ویژگی مورد اندازه گیری(تعریف مفهومی):در اندازه گیری،بایدویژگی مورد نظر اندازه گیری شود

ب:تعیین جلوه های قابل اندازه گیری ویژگی(تعریف عملیاتی): یعنی مجموعه اعمالی را پیدا کنیم که که ویژگی مورد نظر را آشکار سازد.

ج:کمی کردن ویژگی(نمره دادن): نتایج اعمال اندازه گیری را با عبارات کمی بیان کنیم.

نکته : برای یک پژوهش،اندازه گیری درست کاملاً ضرورت دارد. بنابراین اگر اندازه گیری درستی وجود نداشته باشد پژوهش درستی نیز انجام نخواهد شد،زیرا استفاده از شیوه های آزمون و سنجش با روایی( به معنای دقت استنباط و تفسیر فرد از نمرات آزمون )و پایایی بالا( به معنای همسانی یا پایداری نمرات آزمون است)،دارای اهمیت فراوانی است.

 

سئوالات[14]

احتمالا،پس از گرفتن ایده تحقیق،از مشاهده دنیای اطراف،قدم بعدی در فرآیند تحقیق،تبدیل آن به سئوالی است که قابل پاسخگویی باشد. از این نظر اصطلاح ((قابل پاسخگویی)) اهمیت خاصی دارد و نباید مورد اغماض واقع شود. واضح است که تلاش برای پاسخگویی به سئوال تحقیقی غیرقابل پاسخگویی،از طریق بررسی علمی،مایوس کننده ونهایتا” بی نتیجه خواهد بود. نمونه یک سئوال تحقیق غیرقابل پاسخگویی مثلا این است که (( آیا المثنی دقیقی از من در کهکشانی دیگر وجود دارد؟)) با وجودیکه این سئوال چشمگیری است چرا که محتملا” اطلاعات مهمی را فراهم می‌کند،ولی با وضعیت کنونی علم نمی توان جوابی برای آن یافت. بنابراین مهم است که سئوال تحقیقی طوری تدوین شود که از طریق روش ها و رویه های علمی موجود قابل پاسخگویی باشد.

نکته: سئوال پژوهشی یک جمله استفهامی است که رابطه بین دو یا چند متغیر را مورد سئوال قرار می دهد.

 

فرضیه ها

گام بعدی در روش علمی ارائه دادن یک فرضیه [15]است که به طور ساده می توان گفت که حدسی است مبتنی بر دانش-وقابل آزمایش- درباره پاسخ پرسش تحقیق،اغلب فرضیه را،تلاش محقق برای توضیح پدیده مورد نظرش تعریف می کنند. فرضیه ها می توانند براساس سئوال مطرح شده و نوع مطالعه در حال انجام شکل های متعددی به خود بگیرند. خصوصیات اصلی تمام فرضیه ها این است که همه باید قابل پیش بینی[16] باشند. به خاطر داشته باشید که فرضیه ها تلاش محقق برای توضیح پدیده مورد مطالعه است و توضیح باید شامل یک پیش بینی درباره متغیرهای تحت مطالعه باشد. سپس این پیش بینی ها با گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها،آزمون و،براساس داده ها فرضیه ها رد (باطل) و یا تایید می شوند.

فرضیه ها می توانند براساس نوع طرح تحقیق،شکل های متفاوتی داشته باشند. ممکن است بعضی فرضیه ها به آسانی چگونگی رابطه دو چیز را توصیف نمایند. برای مثال،در تحقیق همبستگی،شاید محققی فرضیه سازی کند که خوردن مشروبات الکی یا بی خوابی قدرت تصمیم گیری را تضعیف می‌کند. به عبارت دیگر،محقق این فرضیه را مطرح می‌کند که بین کم خوابی و توانایی تصمیم گیری رابطه ای وجود دارد(ولی نه الزاما” رابطه علی). اما در مطالعه ای با طرح کنترل شده تصادفی،محقق شاید فرض را بر این بگیرد که کم خوابی باعث تضعیف تصمیم گیری می شود. بنابراین،همچنانکه واضح است،فرضیه تحت بررسی محقق به طور عمده،به نوع طرح تحقیق استفاده شده بستگی دارد.

 

آزمایش

پس از تبیین فرضیه،گام بعدی اجرای واقعی آزمایش ها[17] (مطالعه تحقیقاتی) است. برای مثال،اگر مطالعه ،بررسی بازی درمانی بر کاهش پرخاشگری باشد. محقق مطالعه ای را که در ارتباط با سوالش باشد،طراحی و اجرا می‌کند. همانطور که قبلا ذکر شد،جنبه اساسی انجام هر مطالعه تحقیقاتی،اندازه گیری پدیده مورد نظر به شیوه ای صحیح و قابل اطمینان است. در این مثال،محقق اقدام به گردآوری داده ها درباره سطح پرخاشگری افراد شرکت کننده در مطالعه می‌کند و این کار را با استفاده از ابزار اندازه گیری صحیح و قابل اعتماد انجام می دهد. سپس محقق سطوح پرخاشگری دو گروه را با هم مقایسه می‌کند تا ببیند آیا بازی درمانی اثری داشته است یا نه.

 

تجزیه و تحلیل

پس از انجام مطالعه و گردآوری داده ها،گام بعدی شامل تجزیه و تحلیل[18] داده ها است که غالبا” استفاده از روش های آماری را لازم دارد. نوع روش های آماری مورد استفاده یک محقق به طرح مطالعه،نوع داده های گردآوری شده و سئوالات مطرح شده،بستگی دارد. ما باید از نقش آمار در انجام مطالعه تحقیقاتی آگاه باشیم. به طور خلاصه،آمار محققان را در کاهش احتمال نتیجه گیری غلط در رابطه با متغیرهای مطالعه شده،یاری می رساند.

تصمیم اساسی که محققان باید به کمک آمار بگیرند این است که آیا فرضیه های صفر باید رد کرده شوند یا نه. به خاطر داشته باشید که فرضیه صفر همواره پیش بینی می‌کند که بین گروه ها تفاوتی نخواهد بود. بنابرین رد فرضیه صفر به این معنا است که تفاوتی میان گروه ها وجود دارد. حالت کلی،اغلب محققان به دنبال رد فرضیه صفر هستند چرا که رد به این معنی است که پدیده مورد مطالعه (مثلا،بازی درمانی،موسیقی درمانی) اثر داشته است.

توجه کردن به این نکته مهم است که در مورد فرضیه صفر تنها دو گزینه وجود دارد. به طور مشخص،فرضیه صفر می تواند رد بشود یا نشود،اما هیچگاه نمی تواند پذیرفته شود. اگر فرضیه صفر را رد کنیم،نتیجه گیری می کنیم که بین گروه ها تفاوت معنی داری وجود دارد. اما اگر فرضیه صفر را رد نکنیم نتیجه گیری کرده ایم که قادر به تشخیص و شناسایی تفاوت بین گروه ها نیستیم،برای روشن شدن مطلب،باید توجه کرد که این به معنای فقدان تفاوت بین دو گروه نیست. شاید واقعا بین گروه ها تفاوت معنی داری وجود داشته باشد ولی ما در مطالعه خود قادر به تشخیص آن تفاوت نبوده ایم.

 

نتیجه گیری

پس از تجزیه و تحلیل داده ها و تشخیص رد یا تایید فرضیه صفر،محقق در موقعیت،نتیجه گیری[19] از نتایج مطالعه است. برای مثال،اگر محققی فرضیه صفر را رد کند می تواند این چنین نتیجه گیری کند که پدیده مورد مطالعه تاثیر داشته است،به عبارت دقیق تر،از نظر آماری یک تاثیر معنی دار داشته باشد. اگر محقق،فرضیه صفر را در مثال بازی درمانی و پرخاشگری رد کند،نتیجه گیری کرده است که،بازی درمانی بر روی سطح پرخاشگری موثر بوده است.

این نکته مهم است که محققان،باید تنها نتیجه گیری هایی کنند که با تجزیه و تحلیل داده ها قابل توجیه باشند. پا فراتر گذاردن از داده ها گناهی نابخشودنی است که محققان باید دقت کرده و از آن اجتناب کنند. برای مثال،اگر محققی یک مطالعه همبستگی انجام دهد و نتایج آن نشان دهد که دو چیز مورد مطالعه،قویا” مرتبط هستند،محقق نمی تواند نتیجه گیری کند که یکی سبب به وجود آمدن دیگری شده است.عبارتی که غالبا” تکرار می شود،این است که همبستگی ( رابطه ای میان دو عامل) مساوی با نسبت علت و معلولی نیست. به عبارتی دیگر،این واقعیت که دو چیز مرتبط هستند به این معنی نیست که یکی دیگری را به وجود آورده است.ممکن است رابطۀ مشاهده شده یک رابطۀ ساختگی (غیر علی) و ناشی از عملکرد متغیر سوم باشد.

 

تکرار

یکی از مهمترین اجزای روش علمی،تکرار[20] است.تکرار به معنی انجام همان مطالعه تحقیقی،با گروهی دیگر از مطالعه شوندگان برای بررسی این مطلب که نتایج مشابهی حاصل می شود یا نه  ممکن است همان محقق اقدام به تکرار کند و یا شاید محققی دیگر عهده دار این کار شود. تکرار،نکته مهمی را درباره تحقیقی علمی نشان می دهد. به این معنی که محقق باید بر اساس یک مطالعه تحقیق از نتیجه گیری های تعمیم یافته اجتناب کند،چرا که همواره ممکن است که نتایج آن مطالعه خاص اشتباه بوده باشد. به عبارتی دیگر،ممکن است که نتایج آن مطالعه تحقیقی برحسب تصادف یا اشتباه به دست آمده باشد،بنابراین امکان دارد آن نتایج نشان دهنده وضعیت واقعی چیزها نباشد. چنان چه نتایج یک مطالعه تحقیقی برای دومین بار به دست آید ( یعنی تکرار شوند )،احتمال این که یافته های اصلی مطالعه برحسب تصادف یا اشتباه به دست آمده باشد،بسیار کاهش می یابد.

نمی توان درباره اهمیت تکرار در تحقیق مبالغه کرد تکرار بسیاری از اهداف جامع را در بر می گیرد،از جمله،ایجاد قابلیت اعتماد ( به معنای سازگاری و هماهنگی ) یافته های مطالعه تحقیقی،و تعیین این که آیا با گروه دیگری از شرکت کنندگان می تواند نتایج مشابهی حاصل شود یا نه. نکته آخر به این مطلب اشاره دارد که آیا نتایج مطالعه تحقیقی به سایر گروه های تحقیق قابل تعمیم است یا نه. اگر نتایج مطالعه ای تکرار شود محققان – و زمینه کاری محققان – می توانند اعتماد بیشتری به قابلیت اعتماد و تعمیم پذیری یافته های اصلی داشته باشد.

اهداف تحقیقات علمی

شرح

یکی از اصلی ترین اهداف تحقیق،شرح[21] پدیده های طبیعی یا ساخت بشر است.پدیده مورد نظر چگونه به وجودآمده؟ ساختمان آن چیست؟ چگونه عمل می‌کند؟

 

بهبود

یکی از اهداف تحقیق،یافتن راه حل های مناسب برای بهبود[22] پدیده ها به منظور حل برخی از مسائل مهم زندگی بشر است. اگر بهبود در تحقیق نباشد تحقیق کاری بیهوده و تنها برای سرگرمی است.

توصیف

شاید ابتدایی ترین و قابل درک ترین هدف تحقیقات علمی،توصیف[23] باشد. به طور خلاصه،توصیف به فرآیند تعریف،دسته بندی یا طبقه بندی پدیده های موردنظر اطلاق می شود. برای مثال ممکن است محققی بخواهد مطالعه تحقیقی انجام دهد که هدف آن توصیف رابطه میان عزت نفس و کم رویی باشد. یا شاید محققی مایل به توصیف فقط یک پدیده،مانند اثرات فشار روانی (استرس) بر تصمیم گیری باشد.

 

پیش بینی

پیش بینی[24] آینده،از اهداف تحقیق می باشد.اگر چه شرح یک پدیده در واقع مرحله بسیار روشنگر در تحقیق است ولی برای کامل کردن تحقیق کفایت نمی‌کند.لذا پژوهشگران تلاش می کنند تا آینده پدیده مورد نظر را پیش بینی کنند که این پیش بینی ها در شاخه های مختلف علوم دارای اهمیت زیادی است. پس هدف کلی دیگر تحقیق،پیش بینی است. غالبا” منشاء تحقیق مبتنی بر پیش بینی،تحقیق توصیفی است که قبلا” انجام گرفته است. اگر محققی تعیین نمود رفتار از یک سری قوانین خاص پیروی می‌کند،در واقع می تواند بطور منظمی روابط بین متغیر ها را پیش بینی کند.بسیاری از سئوالات مهم در علم و چیزی که ما دنیای واقعی می نامیم،شامل پیش بینی یک چیز مبتنی بر علم از چیز دیگر است. برای مثال،ممکن است روانشناسان بخواهند پیش بینی کنند که یک رویداد تکان دهنده زندگی می تواند منجر به افسردگی شود یا نه.

 

تبیین[25]

توانایی توصیف چیزی و پیش بینی یک چیز بر پایه آگاهی از چیزی دیگر،از دیگر اهداف مهم تحقیق های علمی هستند،اما این ها درک درستی از یک پدیده را به محققان نمی دهد. شاید بتوان گفت درک درستی از یک پدیده خاص زمانی حاصل می گردد که محققان علت یا عل پدیده را با موفقیت شناسایی کنند.برای مثال توانایی پیش بینی نمره پیشرفت تحصیلی یک دانش آموز بر اساس نمره هوش وی بسیار مهم است.ولی این آگاهی محدودیت دارد.مهمترین محدودیت آن،این است که رابطه میان دو چیز لزوما” به معنای رابطه علی و معلولی نیست. به عبارت دیگر،این حقیقت که رابطه بین دو چیز وآگاهی از چیزی که منجر به پیش بینی صحیح از چیز دیگر می شود به این معنا نیست که یکی علت دیگری است.برای مثال : ارتباط بین نمره پیشرفت تحصیلی با نمره هوش در یک دانش آموز به این معنا نیست که نمره هوش باعث پیشرفت تحصیلی شده است.امکان دارد مطالعه زیاد علت نمره پیشرفت تحصیلی شده باشد.

سه پیش نیاز برای استنتاج درباره رابطه علت و معلولی دو رویداد وجود دارد . اولا”،این که باید رابطه ی ( به معنای همبستگی) بین دو رویداد وجود داشته باشد. به عبارت دیگر،رویدادها باید همپراش[26] باشند یعنی وقتی که یکی تغییر می‌کند،دیگری نیز تغییر کند. اگر دو رویداد همپراش نباشند آنگاه محقق نمی تواند نتیجه گیری کند که یکی از رویدادها باعث دیگری شده است. برای مثال،اگر بین گوش دادن به موسیقی وکاهش استرس رابط وجود نداشته باشد،آنگاه کسی نمی تواند نتیجه گیری کند که گوش دادن به موسیقی سبب کاهش استرس شده است .

ثانیا”،یک رویداد (علت) باید قبل از رویداد دیگر (معلول) بیاید. بعضی اوقات از این امر با عنوان رابطه ترتیب زمانی یاد می کنند. واضح است که اگر دو رویداد همزمان رخ دهند،نمی توان نتیجه گیری کرد که یکی سبب دیگری شده است. همچنین اگر معلول مشاهده شده قبل از آنچه علت محسوب می شود،رخ دهد،این نتیجه گیری که علت،معلول را به وجود آورد،منطق چندانی ندارد.

ثالثا”،برای رابطه مشاهده شده باید توجیهات دیگری در کار نباشد. این قسمت معمای کار است. به عبارت دیگر،توضیح علت و معلولی بین دو رویداد تنها وقتی پذیرفته شده است که سایر علل احتمالی رابطه مشاهده شده حذف شده باشد. شاید مثالی دیگر به روشن شدن شرط اخیر رابطه علت و معلولی کمک کند. مثال این است که محققی سعی به بررسی اثرات دو روان درمانی مختلف بر روی افسردگی کند. او ابتدا نمونه نماینده ای از مردم با سطح یکسانی از افسردگی را گزینش می‌کند و سپس به طور تصادفی هر فرد را در نظر می گیرد. گروه 1 تحت درمان A و گروه 2 تحت درمان B قرار خواهد گرفت. هدف مشخصا مقایسه سطوح افسردگی در دو گروه پس از درمان است. در این موقعیت،اگر محقق شرکت کنندگان زیر 30سال را در گروه 1 و شرکت کنندگان بالای 30سال را در گروه 2 قرار دهد،غیرمنطقی است،زیرا اگر در هنگام نتیجه گیری مطالعه،سطح افسردگی در دو گروه 1 و 2 به طور معنی داری متفاوت باشد،محقق نمی تواند نتیجه گیری کند که کدام متغیر،نوع درمان یا سن،عامل کاهش میزان افسردگی بوده است. ما می گوییم که این تحقیق مخدوش شده است،به این معنا که به دو متغیر به طور همزمان (در این مورد،نوع درمان و وزن ) اجازه تغییر داده شده است. اگر تنها متغیر مورد مطالعه ( برای مثال،نوع درمان) در دو گروه تفاوت داشته باشد ایده آل است.

 

شروط لازم برای نتیجه گیری علت و معلولی

– باید رابطه ای وجودی بین دو حادثه باشد.(شرط رابطه)

– علت باید مقدم بر معلول باشد.(شرط نظم زمانی مناسب یعنی اگرA علتB است،پس A باید نسبت به B تقدم زمانی داشته باشد

– باید توجهات دیگر برای این رابطه،منتفی باشد.(شرط فقدان تبیین های جایگزین)به عبارت دیگر رابطه بین دو متغیر نباید ناشی از متغیری مزاحم،مداخله گر یا متغیر سومی باشد.

از سوی دیگر،از آنجایی که در مورد پژوهش های علّی – مقایسه ای و همبستگی،رابطه ای میان دو متغیر مشاهده می شود (و هیچ گونه دستکاری و گمارش تصادفی وجود نداشته است)،تنها شرط اول محقق می شود. در این حالت تنها می توان نتیجه گرفت که دو متغیر با یکدیگر رابطه دارند. باید به یاد داشت که حتی وقتی این موردهای اساسی (علّی- مقایسه ای و همبستگی) اصلاح شوند،برای مطالعه روابط علت و معلولی پژوهش های آزمایشی با گمارش تصادفی بهتر از پژوهشهای غیر آزمایشی هستند. در پژهش آزمایشی قوی هر سه شرط برقرار است. به بیان دیگر می توان گفت،اگر پژوهشگر می خواهد نشان دهد که چیزی علت چیز دیگری است به انجام یک آزمایش نیاز دارد.

به عبارتی:قوی ترین پژوهش های آزمایشی بهترین روش برای بیان روابط علت و معلول (یعنی آزمایش های با گمارش تصادفی) هستند چون آنها ترتیب زمانی مناسبی دارند (زیرا متغیر مستقل،دستکاری می شود سپس نتایج مشاهده می شوند)،رابطه برقرار می سازند و تبیین های جانشین را کنترل می کنند (زیرا گمارش تصادفی در آغاز آزمایش گروه ها را با توجه به همۀ متغیرهای نامربوط،هم ارز می سازد. از طرف دیگر،پژوهش غیرآزمایشی در برقرای رابطه (شرط اول) موفق است اما در لحاظ کردن دو شرط دیگر با (یعنی برقرار نظم زمانی مناسب و کنترل تبیین های جانشین) با مشکل مواجه می شود.

[1] . realism

[2]. Structuralism

[3]. Sight

[4] . heard

[5] . Taste

[6] . Smell

[7] . Touch

[8] . science

[9] .scientific method

[10] .Roger Bacon

[11] . Empirical Approach

[12] . Observation

[13] .measurement

[14] . question

[15] . hypothesis

[16] . prediction

[17] . experiments

[18] . analysis

[19] . Conclusion

[20] . repeat

[21] . description

[22] . improvement

[23] . describe

[24] . prevision

[25] . explanation

[26] .covary

نمایش ادامه مطلب
برچسب:
نظرات کاربران
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “روش پژوهش در علوم رفتاری (کتاب الکترونیک)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

پرسش و پاسخ

    برای ثبت پرسش، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید

    نقد و بررسی