🔹شروع نمایشدرمانی به مثابه یک روش رواندرمانی به دوره دکتر « مورنو » برمیگردد. او در ۱۹۲۱ در وین کار خود را در این زمینه آغاز کرد و نمایشدرمانی را «علم کشف حقیقت» نامید. معمولاً مورنو ابتدا خود در میان گروه به صحنه میآمد و یک واقعه مربوط به اخبار روز را که از جراید استخراج کرده بود توصیف میکرد. حضار در این زمینه بحث میکردند و سپس مورنو از آنها دعوت میکرد تا به صحنه بیایند و آن واقعه را به صورت نمایش به اجرا درآورند. این بازیگران در زمینه تئاتر حرفهای نبودند بلکه هر یک مشکلاتی فردی_روانشناختی داشتند که برای درمان مراجعه کرده بودند. مورنو دریافت که مسائل فردی اشخاص نه تنها در نحوه انتخاب موضوع بلکه بر نوع و مشارکت آنها در به نمایش در آوردن آن موضوع اثر دارد.
🔸اصل کار مورنو از تئاتر تراژیک یونان قدیم اقتباس شده بود و تا تئاترها و نمایشهای تلویزیونی و سینمایی فعلی نیز ادامه داشته است. وقتی عدهای از مردم در کنار هم صحنههای دلسوز یا ترسناک را میبینند و پس از آن اغلب احساس پالایش، تخلیه و راحتی میکنند. معمولاً به نظر میرسد که حضار پس از دیدن چنین نمایشهایی از ترس، رهایی مییابند و علت آن را به آن تراژدی نسبت میدهند. به هر حال مورنو از اخبار روزنامه شروع کرد و آن را به مسائل و تراژدیهای زندگی افراد تعمیم داد. برای مورنو اشخاص نمایش دهنده و نمایش در «اینجا و اکنون»، از نخستین اصول هستند.
🔹تجربه و اجرای پی در پی وقایع گذشته به افراد امکان میدهد تا در برابر آن، تجربههای ملموستر و واقعیتر داشته باشند و در نتیجه ذهنیت واقعیتری نیز به وقایع گذشته زندگیشان بیابند.
🔸صحنه تئاتردرمانی مانند آزمایشگاهی در محیطی آزاد و قابل انعطاف به فرد امکان میدهد که راهحلهای جانشینی مناسبتری در مورد مسئله پیدا کند. وقتی فرد مسئله را در جمع و با کمک همان افراد نشان داد، به هنگام بحث و مشارکت بعدی درمییابد تنها او نیست که این مسئله را دارد و در میان افراد گروه نیز کسانی از این نظر، مشابه او هستند. در حین انجام نمایش تئاتردرمانی اطلاعات روانشناختی وسیعی از افراد به دست میآید که بر حسب نگرش تحلیلکننده به کار خواهد رفت.