©️ خطاهای شناختی یا Cognitive Errors از جمله بحثهای مهم در علم روانشناسی محسوب میشوند.
☑️ فهرست خطاهای شناختی و «راه درمان»
🕶️ وقتی به دنیا نگاه میکنیم گاهی آنچه واقعا هست را نمیبینیم. گویی عینکی رنگی به چشم داریم که اجازه نمیدهد “واقعیت زندگی” به درستی در ذهن ما منعکس شود.
📌 *از دیدگاه روانشناسی، بسیاری از مشکلات روانی ما ریشه در شیوه تفکر ما دارد. یعنی به بیان ساده تر اینکه چه مشکلی داریم به صورت مستقیم به این حقیقت ارتباط دارد که:
⏸️ چگونه می بینیم❔❕
⏹️ چگونه برداشت می کنیم⁉️ و
⏺️ چگونه تحلیل می کنیم❓❕❔❗
🔄 حال اگر در هر کدام از این مراحل دچار خطا و اشتباهی شویم، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم آن در زندگی، حالمان و روابطمان نمایان می شود!
🔳 تعریف خطاها یا تحریفات شناختی:
👈🏼 خطاهای شناختی، الگوهای تفکر اغراق شده یا غیر منطقی هستند که برای فرد نهادینه شدهاند و باعث وضعیت ناخوشایند روانی فرد مخصوصا افسردگی، اضطراب و … میشوند. به عبارت دیگر تحریفات شناختی افکاری هستند که باعث میشوند که فرد درک درست و منطقی از مسائل نداشته باشد. این الگوهای تفکر، اغلب افکار و احساسات منفی را تقویت کرده و مداومت در داشتن این نگرش منفی نسبت به خود، آینده و دنیا باعث اضطراب و افسردگی و بیماریهای روانی میشود.
◾ تحریفات شناختی احساسات منفی را در فرد تقویت میکند. این تحریفات شناختی میتوانند موجب افسردگی شده یا به روابط مان صدمه بزنند.
⚠️ خطاهای شناختی در تصمیم گیری و قضاوت افراد از موقعیتها تأثیر میگذارند. خطاهای شناختی بر روابط زناشویی، موقعیت شغلی، سبک زندگی و بسیاری از ابعاد دیگر زندگی فرد تأثیرات مخربی میگذارند.
🔍 {شناخت این خطاها} اولین گام در اصلاح آنان میباشد.
این خطاها، هنگام تحلیل و تفسیر و قضاوت در مورد رویدادها ما را به دام خود گرفتار میکنند و باعث میشوند که ما نتوانیم شرایط موجود را به درستی ارزیابی کرده و بهترین گزینهی پیش رو را انتخاب کنیم.
☢️ اکثر خطاهای شناختی به مرور زمان و در اثر زندگی طولانی مدت انسان بر روی کره زمین، در مغز ما شکل گرفتهاند و ضمن اینکه بسیاری از آنها به بقاء ما کمک کردهاند و یا به فکر کردن سریعتر و تصمیم گیری بهتر مغز ما کمک میکنند، هزینههایی هم به ما تحمیل میکنند.
☣️ خطاهای شناختی، زیرمجموعههای زیادی دارند که این زیرمجموعهها و تقسیم بندیها، گاهی مرزهای مشخص هم ندارند و دارای هم پوشانی هستند.
🆘 از میان انواع تقسیم بندیها و اصطلاحات حوزه خطاهای شناختی شاید دو اصطلاح سوگیری های شناختی (Cognitive Biases) و تحریف های شناختی (Cognitive Distortions) رایجتر از بقیه باشند.
✅ با وجود اینکه اختلاف نظرهای جدی در تعریف و تفکیک مفهوم سوگیری های شناختی و مفهوم تحریفهای شناختی وجود دارد، اما شاید تقسیم بندی زیر تا حدی راهگشا باشد:
👈🏼سوگیری های شناختی عموماً میان همه ما انسانها مشترک هستند و معمولاً در ارزیابی روی میدهند.
🔀 تحریفهای شناختی فردیتر هستند. به عبارتی شدت و ضعف آنها در انسانها بسیار متفاوت است. معمولاً هم در ثبت و یادآوری رویدادها به وجود میآیند. با این حال، چون تقسیم بندی فوق بسیار ذهنی است، معمولاً ترجیح میدهیم از اصطلاح خطاهای شناختی استفاده کنیم که عمومیتر است و همهی موارد را پوشش میدهد.
📄 فهرست برخی از انواع خطاهای
شناختی از نوع سوگیری
▫️ اعتماد به نفس بیش از حد (Overconfidence Bias)
▫️ خطای تایید خود (Confirmation Bias)
▫️ تمرکز بر آخرین اطلاعات (Recency Bias)
▫️ خطای تمرکز بر اطلاعات در دسترس یا Availability Bias
▫️ اجتناب از تعارض شناختی (Cognitive Dissonance)
▫️ تفکر کلیشه ای یا استریوتایپ Stereotype
👇🏼 فهرست برخی از انواع خطاهای شناختی از نوع (تحریف)
▪️تفکر همه یا هیچ یا All or nothing
▪️ تعمیم دادن یا Over-generalization
▪️ بایدها یا Should Statements (درس جبر محیطی در گفتگو)
▪️ برچسب گذاری بر روی خود و دیگران یا Labeling
▪️ بزرگنمایی و کوچکنمایی یا Magnification / Minimization
▪️ حذف رویدادها و اطلاعات مثبت یا Disqualifying Positives
▪️ پریدن به نتیجه بدون طی شدن مسیر Jumping to Conclusions
▪️ شخصی کردن و به خودگرفتن Personalization
▪️ ذهن خوانی یا Mindreading
▪️ خطای هاله ای (Halo Effect)
https://chat.whatsapp.com/Jwzg1CRKhXtL05Dqrr6NXS
🚷 انواع سوگیریهای شناختی
👈🏼 سوگیری داشتن باعث خطاهای شناختی میشوند که برخی از آنها عبارتند از:
1️⃣. تأیید خود
مردم معمولا تمایلی به تغییر نظر خود و پذیرش اشتباه بودن عقاید خود ندارند. بازسازی و تغییر نظام اعتقادی فرد معمولا دشوار است. بنابراین وقتی اطلاعاتی مخالف نظام اعتقادی فرد به او میرسد ممکن است آن را نادیده بگیرد یا بدون داشتن دلیلی رد کند. داشتن بیش از حد این خصلت باعث میشود اطرافیان فرد را خودشیفته و از خود راضی بدانند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اختلال شخصیت خودشیفته کلیک کنید.
2️⃣. تمرکز بر اطلاعات در دسترس
مغز ما برای تصمیم گیری درباره یک موقعیت از اطلاعاتی که قبل از آن در ذهن داشته استفاده میکند. خاطرات روشنی که از شرایط مشابه وجود داشته را در نظر میگیرد و موقعیت جدید را با آن همانندسازی میکند. به دلیل توجه بیشتر به شرایط پیچیدهتر و خطرناکتر خاطرات روشن تری از آنها وجود دارد و احتمال همانندسازی با آن بیشتر است. 👈🏼 مثلا با شنیدن یک صدای مهیب احتمال انفجار بیشتر در نظر گرفته میشود تا افتادن چیزی برزمین در حالی که در واقعیت احتمال انفجار کمتر است.
3️⃣. اثر لنگر
با ایجاد شدن محدودیت برای هر چیزی احتمال رسیدن به آن محدودیت حتی بدون قصد قبلی بیشتر میشود. به طور مثال فروشگاهی که به مشتری میگوید به هر نفر بیشتر از مقدار مشخصی محصولاتش را نمیفروشد. حتی اگر کسی قصد خرید کمتر از آن مقدار را داشته باشد با این محدودیت خرید بدون این که حتی متوجه شود به میزان سقف تعیین شده از فروشگاه خرید میکند. در واقع از اثر لنگر برای ترغیب مشتری به خرید آن مقدار استفاده میکند.
4️⃣. اثر هالهای
اولین ملاقات و یا برخورد با یک فرد یا موضوعی میتواند بر دیدگاه کلی که نسبت به آن ایجاد میشود اثر بگذارد. برای مثال کسی که در اولین برخورد فردی مهربان و متشخص به نظر میرسد، در ملاقاتهای بعدی حتی اگر رفتاری غیر اجتماعی داشته باشد رفتارش آنچنان ناخوشایند و بد به چشم نخواهد آمد. اثر هالهای به فرد، موقعیت و یا. یک عادت نیز میتواند نسبت داد شود..
🔲 روانشناسان با بررسی دقیق هزاران مراجع، فهرستی از 17 نوع خطای شناختی مختلف را جمع آوری کرده اند که هر کدام از آنها به نوعی در زندگی آدمی تاثیر فراوانی دارد.
▫️1. ذهن خوانی mind reading:
فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ” جواب سلامم را نداد ، پس حتما از دست من ناراحت است.
▪️2. پیش گویی furtune telling:
پیش بینی می کنید که حوادث آینده ، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”.
▫️3. فاجعه سازی catastrophizing:
معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح ، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است . مثل : ” افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.
▪️4. برچسب زدن labling:
به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید. مثل : ”من آدم بدبختی هستم” یا “من آدم بی ارزشی هستم”.
▫️5. نادیده گرفتن جنبه های مثبت discounting positives:
مدعی هستید که کار های مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند .مثل: ”این کار از عهده همه بر می آید” یا ”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”.
▪️6. فیلتر منفی negative filter:
تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد”.
▫️7. تعمیم افراطی overgeneralizing:
بر پایه یک حادثه ، الگو های کلی منفی را استنباط می کنید. مثل: ”این اتفاق همیشه برای من اتفاق می افتد” یا ” در همه کار ها شکست می خورم”.
▪️8. تفکر دوقطبی dichotomus thinking:
به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می کنید. مثل : ”همه مرا طرد می کنند”یا همه وقتم تلف شد“.
▫️9. باید اندیشی should:
به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید. بیشتر آن ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل : ” باید کارم را خوب انجام بدهم ” یا ” باید در کنکور قبول شوم”.
▪️10. شخصی سازی personalizing:
علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل : ”ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم”.
▫️11. سرزنش گری blaming:
دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فراموش می کنید. مثل : ”دیگران باعث عصبانیت من می شوند” یا ”والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند”.
▪️12. مقایسه های نا عادلانه unfair comparisons:
حوادث را طبق معیار های ناعادلانه تفسیر می کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می کنید که از شما برترند و به این نتیجه می رسید که آدم حقیری هستید. مثل : ”او خیلی موفق تر از من است” یا ”شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد”.
▫️13. تاسف گرایی regret orientation ( کشکول ای کاش):
به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کردید. مثل : ”اگر تلاش کرده بودم، شغل بهتری پیدا می کردم” یا ”ای کاش این حرف را نمی زدم”.
▪️14. چی می شد اگر what if:
دائم از خودتان سوال می کنید چی می شود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمی شوید. مثل: ”حرف شما درست است، اما چی می شود اگر مضطرب شوم؟” یا ”چی می شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟”
▫️15. استدلال هیجانی emotional reasoning: از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می کنید. مثل : ”چون دلم شور میزند، پس اتفاق ناگواری می افتد.”
▪️16. نادیده انگاری شواهد متناقض ignoring counter evidences:
شواهد یا استدلال های ناهمخوان با تفکر خود را رد می کنید. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد.” هر گونه شواهد متناقض را نادیده می گیرد و در نتیجه فکرتان همیشه تایید می شود.
▫️17. قضاوت گرایی judgment focus:
به جای این که خودتان، دیگران و حوادث پیرامون را بپذیرید و درک کنید، اغلب آن ها را در قالب ارزیابی های سیاه و سفید می نگرید. دائم خودتان و دیگران را طبق یکسری معیار های دلبخواهی، ارزیابی می کنید و متوجه می شوید که خودتان و دیگران پایین تر از آن حدی هستید که باید باشید. مثل : ”در دوران دانشگاه خوب عمل نکردم” یا ”اگر تنیس بازی کنم، از پس آن بر نمی آیم” یا ”سارا چقدر موفق است، ولی من اصلا موفق نیستم”.
↕️ علاوه بر تحریفات شناختی اصلی که در بالا به آنها اشاره شد میتوان به خطاهای زیر نیز اشاره کرد:
🏴 نیاز برای کنترل:
اگر به اوضاع کنترل نداشته باشم راحت نیستم و باید بتوانم همه چیز را کنترل کنم.
➖ مقایسههای منفی:
حالتی از باید بهتر میبود ولی بهتر نیست. برای مثال اگرچه بقیه هم کارشان خوب نیست اما ما باید بهتر باشیم، من نسبت به برادرم ماشین سطح پایینتری دارم…
💯 کمال گرایی: اگر من این کار را به این شکال انجام ندهم خیلی بد و ناراحت کننده است.
🎌 انتزاع انتخابی:
فرد آن چیزی را که دوست دارد انتزاع میکند مثلا درست است که کارم را خوب انجام میدهم ولی بازهم فکر میکنم آدم با کفایتی نیستم.
🚩 بیرون سازی ارزش خود:
فرد برای ارزیابی خود به نظر دیگران تکیه میکند.
🏁 تفکر اگر فقط
فرد همه چیز را موکول میکند به اگر فقط… اگر فقط فوق لیسانس بگیرم همه چیز حل میشود.
🗨️ نگرانی کمک کننده است:
فرد معتقد است اگر راجع به موضوعی نگران نباشد اوضاع بد میشود.
👁️🗨️ انصاف:
فرد همه جا روی عدالت و انصاف حساس است و معتقد است زندگی باید طبق خواست او و همیشه عادلانه پیش برود.
👥 زندگی من وابسته است به:
فرد معتقد است بدون فلان چیز (مدرک تحصیلی، همسرش،…) نمیتواند زندگی کند.
✍️ لی هی
اصلاح خطاهای شناختی (اصلاح افکار اتوماتیک)
1️⃣: شناسایی خطاهای شناختی (افکار اتوماتیک):
🗯️ برای تغییر “خطاهای شناختی” (افکار اتوماتیک) باید بدانیم این افکار برای فرد لزوماً شناخته شده نمیباشد، بلکه ما تنها پس از صرف وقت و دقت بسیار درک میکنیم که چنین افکاری در درون ما جریان دارد.
👈🏼 برای شناخت این خطاهای شناختی لازم است تا هر زمان که;
🖤 احساسهای منفی مانند غم، اضطراب، نارضایتی و… داریم، با خود فکر کنیم که الان و یا پیش از بهوجود آمدن این احساس خاص:
€چه فکری در ذهن من وجود داشت؟
¥چه تصویر یا خاطرهای در ذهن من وجود داشت؟ ¢معنای آن موقعیت برای من چه بود؟
£در صورتیکه فکری که در ذهن شما بود اتفاق بیفتد، چه معنایی برای شما دارد؟
2️⃣ به چالش کشیدن خطاهای شناختی(افکار اتوماتیک): برای به چالش کشیدن خطاهای شناختی ( افکار اتوماتیک)
👇🏼 میتوان از سوالات زیر استفاده کرد:
. چه دلیل و شاهدی دارم که این فکر من درست یا نادرست است؟
. اگر دوستم اینگونه فکر میکرد، من به او چه میگفتم؟
. اگر این فکر من درست است، آیا نتایج آن به همان بدی که من فکر میکنم میباشد؟ و
. آیا من هیچ کاری درباره آن از دستم بر نمیآید؟
🤔 اینگونه اندیشیدن چه محاسن و معایبی دارد؟
البته باید در نظر داشت که اولاً در فردی که این نوع از خطاهای شناختی دارد، شواهد _منفی بیشتر و راحتتر از شواهد +مثبت یادآوری میشود و ثانیاً در بسیاری از مواقع شواهد +مثبت و یا خنثی توسط فرد بهعنوان شواهد _منفی درک میشود. در این راستا فرد میتواند از شخص دیگری که نظرش مورد قبول اوست، کمک بگیرد و یا با درمانگرش گفتگو کند تا بتواند موضوع را از دیدگاههای دیگری نیز مورد بررسی قرار دهد.
3️⃣ بهکار بردن تکنیکها و انجام تمرینات: بهکار بردن تکنیکهای ذیل، در صورتی که هر روز مورد استفاده قرار گیرد، بهمرور کمک میکند تا فرد خطاهای شناختی (افکار غلط) خود را بهتر شناسایی کرده و با افکار سالمتر جایگزین کند.
👤 آلبرت الیس همه خطاهای شناختی فوق را در «سه فرض» غلط زیر خلاصه می کند:
🔹 1:«من باید کارهایم را به خوبی انجام دهم تا بتوانم برای پذیرفته شدن در نزد دیگران، ستایش و تایید آنها را کسب کنم.»
🔹 2:«دیگران باید درستکار باشند»، در غیر اینصورت آنها خوب نیستند.”
🔹 3:“زندگی باید آسان و بدون ناراحتی و یا زحمت باشد”.
⚪ روان درمانگران در جلسات درمانی رفتاری شناختی (CBT) تلاش میکنند تا این خطاها و تأثیرات آنها را به مراجع معرفی کرده و سپس به ریشهکنی آنها در ذهن میپردازند.
چرا که دیدگاه «شناختی رفتاری» بیان میکند بسیاری از «مشکلات و آسیب های روانی» در طرز فکر و نگرش افراد ریشه دارند و این “خطاهای شناختی” هستند که افراد را به سمت تفکرات مخرب میکشانند. انسانها به طور کامل تحت تأثیر برداشتهای خود از موضوعات مختلف قرار میگیرند نه خود موضوع.
⚧-¦ چگونه “احساس خود” را تغییر دهیم❔
♂️-¦ چگونه “خطاهای شناختی” را از بین ببریم❔
🎭 شناسایی خطاهای شناختی
برای اصلاح و تغییر خطاهای شناختی
لازم است در ابتدا آنها را در خود شناسایی کنید. البته این خطاها به سادگی قابل مشاهده نیستند بلکه برای شناسایی آنها نیاز به صرف وقت و دقت دارید. برای شناسایی این خطاها به احساسات خود توجه کنید. زمانی که دچار احساس غم، اضطراب و نارضایتی میشوید، بیاندیشید که قبل از آن چه افکاری داشتهاید.
چه خاطرهای در ذهنتان تداعی شده؟
بنابراین:
👣 قدم اول در جهت تصحیح شناختها، آگاهی از افکار خود و تحریف های شناختی است. تحریفات شناختی هسته اصلی تلاشهای بسیاری از روانشناسان و روان درمانگران با رویکرد شناختی-رفتاری و سایر متخصصین است و به فرد کمک میکند تغییر کردن را یاد بگیرد.
👍 وقتی یاد بگیرید این نوع طرزفکر را به درستی تشخیص دهید، آنوقت خواهید توانست به آن پاسخ داده و آن را رد کنید. با رد کردن مداوم تفکر منفی، کمکم و به مرور زمان از بین رفته و اتوماتیکوار با طرزفکری منطقیتر و متعادلتر جایگزین خواهد شد.
🕳️ خطاهای شناختی را به چالش بکشید:
🔍 پس از شناسایی خطاهای شناختی آنها را به چالش بکشید.
:-$برای به چالش کشیدن خطاهای شناختی سؤالات زیر را از خود بپرسید:
:-|چه دلایل محکمی وجود دارد که فکرتان درست باشد؟
:-{اگر دوستتان چنین فکر غیر واقعی میکرد به او چه میگفتید؟
(^_-)آیا نتایج همانطور که شما فکر میکنید اتفاق میافتند و آیا راه دیگری برای جلوگیری از نتایج منفی وجود ندارد؟
:-(افکارتان چه فواید و مضراتی برای شما به همراه دارد؟
☑️ البته افرادی که خطاهای شناختی را در خود پرورش دادهاند، اغلب افکار منفی بیشتری دارند و شواهد منفی بیشتری را مییابند. در این شرایط بهتر است از فرد قابل اعتمادی کمک بگیرید و در مورد خطاهای احتمالی ذهنی خود با دیگران صحبت کنید.
🏮 بعد از اینکه با “خطاهای شناختی” آشنا شدید عبور از
4️⃣ مرحله زیر به شما کمک میکند تا احساس منفی خود را تغیر دهید:
1️⃣ مرحله اول:
📝 موقعیت ناراحت کننده را شناسایی کنید:
یک قلم و کاغذ بردارید و حادثه ناراحت کننده را شرح دهید.
😞 از کی یا چی ناراحت هستید؟
2️⃣ مرحله دوم:
🖋️ احساسات منفی خود را بنویسید:
:-(درباره موقعیت ناراحت کننده چه احساسی دارید؟
:-(از کلماتی مانند اندوه، خشم، نگرانی، احساس گناه، دلسردی، درماندگی استفاده کنید.
:\ برای هر احساس منفی نمرهای از یک تا صد در نظر بگیرید.
۱- احساس شدت
۲- احساس شدت
۳- …
3️⃣ مرحله سوم:
📊 از روش سه ستونی استفاده کنید:
افکار منفی مرتبط با این احساسات را بیابید.
در ارتباط با مسئله به خود چه می گویید؟
این افکار را در ستون افکار اتوماتیک بنویسید و با توجه به باور خود، برای هر کدام از صفر تا صد عددی را در نظر بگیرید.
🔍 خطاهای شناختی هر یک از این افکار را شناسایی کنید:
4️⃣ مرحله چهارم:
نتیجه گیری شدت باور خود را به هریک از افکار اتوماتیک به کمک اعداد از صفر تا 100 مشخص نمایید.
در صورتی که از اعتقاد شما به این باورها تا حدود زیاد کاسته شده باشد، شدت احساس بهتر خود را مشخص سازید:
¦-۱:بهتر نشدم
¦-۲:کمی بهتر شدم
¦-۳:بهتر شدم
¦-۴:خیلی بهتر شدم
✏️ یادداشت کردن هیجانات درست بعد از وقوع حادثه حتی اگر دلیل نامعقول آن را درک نکنیم، در کنترل خشم و استرس به ما کمک میکند. اما گاهی میزان خشم آنقدر زیاد و افکار اتوماتیک آنقدر آنی و سریع به سراغ ما میآیند که فرصتی برای تفکر منطقی نیست.
✔️ برای این مشکل نباید توقع داشته باشیم به آسانی و در مدت کمی قادر به کنترل آنها باشیم.
📛 کنترل احساسات و هیجانات به یک باره ممکن نیست و به تناسب سن، موقعیت و دیگر دلایل روانشناختی نیاز به زمان تمرین و تلاش فراوان داریم اما به تدریج آسان و در ما درونی میشود. با تمرین و تکرار میتوانید کنترل افکار و احساسات خود را بیش از پیش به دست بگیرید.