تغییرات کوچک، نتایج بزرگ

26 تغییر ساده برای بهبود باور، امور مالی، سلامتی و روابط خود!

نویسنده

اسکاتی استدر

ترجمه

سعید جوی‌زاده | علیرضا احمدیان

بخشی از کتاب:

فصل 1

 یک روال صبحگاهی ایجاد کنید

هر روز من و تو از خواب بیدار می‌شویم. این یک واقعیت زندگی است که هیچ کس نمی تواند آن را دور بزند. سوالی که هر یک از ما هر روز صبح از خود می‌پرسیم – چه آگاهانه و چه ناخودآگاه – این است که “امروز با زندگی خود چه کنم؟” حتی اگر هر روز صبح آگاهانه به آن سوال پاسخ ندهید، با حذف پاسخ به آن سوال می‌پردازید.

من خوانده‌ام که حدود 5 درصد از مردم برای زندگی خود برنامه ریزی عمدی دارند. بنابراین، 95 درصد از افرادی که شما می‌شناسید، هرگز زندگی ای را که می‌خواهند خلق و زندگی نمی کنند. من می‌خواهم فرض کنم، فقط با توجه به این واقعیت که شما در حال خواندن این کتاب هستید، می‌خواهید یک «5 درصد» باشید.

من دوست دارم که ست گودین می‌گوید: “زندگی خیلی کوتاه است” آنقدر تکرار می‌شود که کلیشه ای باشد، اما این بار درست است. شما زمان کافی برای ناراضی بودن و متوسط ​​بودن ندارید. این فقط بی معنی نیست. دردناک است.» با در نظر گرفتن این موضوع، می‌خواهم تغییری را به اشتراک بگذارم که به راحتی می‌تواند به شما کمک کند برنامه‌ای عمدی‌تر برای شروع روز خود ایجاد کنید.

بر اساس تحقیقات انجام شده، هیچ رمز و رازی در مورد آنچه که موفق ترین افراد در اول صبح انجام می‌دهند وجود ندارد. لورا واندرکام در کتاب «آنچه که موفق‌ترین افراد قبل از صبحانه انجام می‌دهند: راهنمایی برای گذراندن صبح‌ها و زندگی‌تان» بیان کرد: «همانطور که با مردم درباره صبح‌هایشان صحبت می‌کردم، عبارتی که تکرار می‌شود این است که « این زمانی است که برای خودم دارم. همانطور که راینموند، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل سابق پپسی به من گفت، “من مشتاقانه منتظر صبح‌های خود هستم. صبح‌هایم، وقت شخصی‌ام را گرامی می‌دارم.»¹

گرفتن صبحگاهی مانند پرداختن به خود قبل از پرداخت صورتحساب است (این نیز توصیه مالی صحیحی است). اگر تا پایان ماه صبر کنید تا آنچه را که باقی مانده ذخیره کنید، چیزی باقی نمی ماند. به همین ترتیب، اگر تا پایان روز منتظر بمانید تا کارهای معنادار اما نه فوری مانند ورزش کردن، دعا کردن، خواندن، اندیشیدن در مورد چگونگی پیشرفت شغلی یا رشد سازمانتان، یا واقعاً به خانواده خود بهترین را انجام دهید، احتمالاً این اتفاق نخواهد افتاد. .

یک روال صبحگاهی باید به محض بیدار شدن شروع شود. به عنوان مثال، زنگ ساعت خود را تنظیم کنید، از رختخواب خارج شوید و به اتاق دیگری بروید و به نقطه خاصی که شب قبل آماده کرده بودید بروید. برای من، میز آشپزخانه است. یکی از پیشنهادات فصل سلامت، مانند نوشیدن یک لیوان آب لیمو، یک ایده برتر است. من دوست دارم تا آنجا که ممکن است کارآمد باشم، و این باعث ایجاد دو تغییر در یک زمان می‌شود.

پس لیوان آب لیموی خود را دارید، در محل آماده شده خود نشسته اید، و حالا چه؟ اجازه دهید چند ایده را به شما ارائه دهم تا بتوانید آنها را به عنوان بخشی از برنامه صبحگاهی خود در نظر بگیرید تا روز خود را برای موفقیت آماده کنید:

1. تمرکز معنوی – دعا و خواندن کتاب مقدس
2. مدیتیشن – سکوت متمرکز با افکار عمدی و تنفس
3. خواندن – شاید یک کتاب خودیاری
4. روزنامه نگاری – چیزهای مثبتی را که دیروز اتفاق افتاده، موارد تاکیدی و یک هدف برای رسیدن به امروز را یادداشت کنید

این تغییر ساده کمک بزرگی در زندگی من بوده است. این به من این امکان را می‌دهد که هر روز با انرژی بیشتری از خواب بیدار شوم، احساس هیجان و اعتماد به نفس داشته باشم. من یک “آدم صبح” شده‌ام و اکنون مشتاقانه منتظرم که بیدار شوم. سطح استرس من پایین آمده است و سپاسگزاری بیشتری را تجربه می‌کنم و کمتر نگران زندگی هستم. من واقعاً معتقدم که اگر برنامه صبحگاهی خود را سر جای خود نداشتم، نمی توانستم این کتاب را بنویسم!

من پیشنهاد می‌کنم ایده‌ای را انتخاب کنید که بیشتر در ذهن شما طنین‌انداز می‌شود، به‌عنوان «آسان» آن را انتخاب کنید و آن را به مدت پنج دقیقه هر روز صبح برای هفت روز آینده انجام دهید. زمان خواندن و عبادت معنوی بیشتر از پنج دقیقه طول می‌کشد. شما تصمیم می‌گیرید که چه چیزی برای شما بهتر عمل می‌کند. هر هفته، یک هفته دیگر اضافه کنید، و بعد از چهار هفته، به خوبی در راه شروع زندگی 20 تا 30 دقیقه ای خود خواهید بود!

فصل 2

یک خواننده عمدی شوید

در اکثریت قریب به اتفاق زندگی ام، خواندن کاری بوده است که به این دلیل انجام می‌دادم که مجبور بودم، نه به این دلیل که می‌خواستم. خارج از آنچه در دبیرستان باید می‌خواندم، یادم می‌آید که چند کتاب جان گریشام را برداشتم و تا آخر آن را خواندم. این واقعاً تمام خواندنی است که من انجام دادم.

در واقع، برای کلاس تاریخ اول، باید کتابی را انتخاب می‌کردم و گزارشی از آن می‌نوشتم. از آنجایی که من خیلی از مطالعه متنفر بودم، کتابی را انتخاب کردم که اخیراً به فیلم تبدیل شده بود تا بتوانم نکات برجسته فیلم را دریافت کنم و مجبور نباشم کل کتاب را بخوانم. غمگین میدونم برای 20 سال آینده یا بیشتر، هر از چند گاهی یک کتاب تخیلی یا غیرداستانی را برمی داشتم، اما هرگز واقعاً از آن لذت نمی بردم و زمانی را برای انجام آن اختصاص می‌دادم.

اما همه چیز برای من چند سال پیش تغییر کرد، زمانی که برای رشد شخصی با خواندن آشنا شدم. این ایده چیزی بود که قبلاً هرگز واقعاً به آن فکر نکرده بودم، اما پس از مشاهده پیشرفت چندین رهبر که به آنها احترام می‌گذاشتم، کل دیدگاه من نسبت به مطالعه تغییر کرد. از آن زمان، من چند راه ساده برای پذیرش خواندن به عنوان بخشی از زندگی‌ام یاد گرفتم.

در اینجا چندین قدم کوچک وجود دارد که می‌توانید برای تبدیل شدن به یک خواننده عمدی تر بردارید. اولین قدم این است که هر روز زمانی را برای انجام آن اختصاص دهید. من دوست دارم از عبارت «روزهایت را رزرو کن» با خواندن صبح و عصر استفاده کنم.

در پایان روز، درست قبل از اینکه چشمانتان را بخوابید، 5 تا 10 صفحه از یک کتاب را بخوانید. مطالعات نشان داده‌اند که مطالعه قبل از خواب می‌تواند سطح استرس را کاهش دهد. یک مطالعه در سال 2009 توسط دانشگاه ساسکس نشان داد که مطالعه تنها به مدت 6 دقیقه می‌تواند سطح استرس را تا 68٪ کاهش دهد.

مطالعه قبل از خواب نیز می‌تواند سلامت طولانی مدت مغز شما را بهبود بخشد. به آن فکر کنید

یک تمرین برای ذهن شما مطالعه‌ای که در بریتانیا انجام شد نشان داد افرادی که ذهن خود را از طریق فعالیت‌هایی مانند خواندن تحریک می‌کنند، با افزایش سن به طور متوسط ​​32 درصد کاهش شناختی را کاهش می‌دهند.

یکی دیگر از کلیدهای موفقیت این است که کتاب در قالب غیر دیجیتال باشد. یک کتاب شومیز قدیمی خوب این کار را انجام می‌دهد. دکتر گای میدوز، متخصص بی‌خوابی در مدرسه خواب لندن، به ما می‌گوید که اکثر مردم اگر درست قبل از خواب از تلفن همراه و سایر وسایل الکترونیکی استفاده نکنند، خواب بهتری خواهند داشت. مشکل اصلی نوع نوری است که این دستگاه‌ها تولید می‌کنند

شاید شما ترجیح می‌دهید به جای خواندن به کتاب‌های صوتی گوش دهید. Audible.com انقلابی در گوش دادن به کتاب ایجاد کرده است. من آن را دوست دارم زیرا می‌توان آن را در ارتباط با فعالیت دیگری انجام داد.

به عنوان مثال، من دوست دارم هنگام رانندگی یا ورزش به کتاب‌های صوتی و پادکست گوش کنم. این شکل از خواندن جایگاه ویژه‌ای در قلب من دارد زیرا زمانی که داشتم به یک پادکست گوش می‌دادم لحظه «لامپ» را برای این کتاب داشتم! بقیه، همانطور که می‌گویند، تاریخ است.

یکی از بهانه هایی که همیشه استفاده کردم این است که وقت کافی برای خواندن ندارم. برای غلبه بر این بهانه، یکی از ترفندهایی که برای خواندن کتاب‌های بیشتر در زمان کمتر انجام داده‌ام، افزایش سرعت پخش صدا به ۲ برابر است. در ابتدا کمی عجیب به نظر می‌رسد، شبیه به سنجاب ها. با این حال، از اینکه مغز شما با چه سرعتی می‌تواند خود را با محتوا سازگار کند و با محتوا همراهی کند، شگفت‌زده خواهید شد.

شاید شما هم مثل من هستید و خودتان را اهل مطالعه نیستید. اگر به شما بگویم با اعمال یکی یا هر دوی این تغییرات ساده در برنامه روزانه خود، می‌توانید از نخواندن به هجده کتاب 200 صفحه ای در یک سال بروید، چه؟

لحظه ای وقت بگذارید و میزان اطلاعاتی را که می‌توانید با خواندن 18 کتاب غیرداستانی یاد بگیرید، تصور کنید. به عنوان مثال، اگر شما 18 کتاب را که همه بر یکی از حوزه‌هایی که من در این کتاب بحث می‌کنم متمرکز شده‌اند، تحقیق کرده و انتخاب کرده باشید، چطور؟ شاید موضوع مالی شما باشد. شاید سلامتی باشه اگر بتوانید 18 کتاب در یکی از این موضوعات بخوانید، در یک سال چه نوع متخصصی می‌توانید شوید؟

بنابراین، چگونه می‌توان از خواندن 5 تا 10 صفحه قبل از خواب، به هجده کتاب 200 صفحه ای در سال رسید؟ ریاضی ساده اگر متعهد شوید که روزانه تنها 10 صفحه بخوانید، در مجموع 3650 صفحه در سال یا تقریباً هجده کتاب 200 صفحه ای خواهید خواند. به این ترتیب شما آن را انجام می‌دهید. یک روز در یک زمان، 10 صفحه در روز! هفت روز آن را امتحان کنید و ببینید چقدر پیاده سازی آن آسان است.

بخش اول: ایمان

«بدون ایمان نمی‌توان رضایت خدا را جلب کرد، زیرا هر که نزد او می‌آید باید باور داشته باشد که او وجود دارد و به کسانی که با جدیت او را می‌جویند پاداش می‌دهد». —عبرانیان 11:6

«جوری دعا کن که انگار همه چیز به خدا وابسته است. طوری کار کن که انگار همه چیز به تو بستگی دارد.» – سنت آگوستین

ایمان چقدر در زندگی شما مهم است؟ برای من، این بخش مهمی از این است که چه کسی هستم و به چه چیزی اعتقاد دارم. به همین دلیل، من معتقدم که ایجاد یک ایمان عمیق و صمیمانه به خدا باید در هسته اصلی هر کاری باشد که تصمیم می‌گیریم به خوبی انجام دهیم.

همانطور که برای نوشتن این کتاب نشستم، می‌دانستم که کمک به خوانندگان برای ایجاد تغییرات کوچک برای افزایش ایمانشان باید یکی از اولویت‌های اصلی من باشد. لطفاً درک کنید که من به هیچ وجه کامل نیستم و چیزهای زیادی وجود دارد که من شخصاً روی بهبود آنها کار می‌کنم. اما موفقیت‌هایی داشته‌ام که به من کمک کرده تمرکز و رابطه‌ام با خدا رشد کنم، کارهایی که معتقدم هر کسی می‌تواند انجام دهد. دعای من این است که این تغییرات عمدی در رشد ایمان شما را یک قدم به یک رابطه کاملتر و غنی تر با خدا نزدیکتر کند.

فصل 3

 رادیو موسیقی

“تو یک احمقی!” “بیا، مادربزرگ، از لاین سمت چپ برو بیرون!” “آیا تا به حال در مورد چراغ راهنما شنیده‌اید؟” اکنون مطمئن هستم که هیچ یک از شما هرگز این افکار را در رفت و آمد خود به محل کار نداشته اید و من تنها هستم!

چندین سال پیش، تصمیم گرفتم گوش دادن به رادیو مکالمه را متوقف کنم. در درجه اول به این دلیل که من به چالش کشیده شدم تا برخی از تأثیرات منفی را از زندگی خود حذف کنم. لطفاً درک کنید که اگر به رادیو مکالمه گوش می‌دهید نمی گویم که فردی منفی بافی هستید. اما در شرایط من، پس از گوش دادن به رادیو مکالمه، احساس می‌کردم که دائماً در حال بد و ناامید هستم.

بنابراین در عوض، تصمیم گرفتم رفت و آمدم را با موسیقی  پر کنم. و تأثیراتی که بر من شخصاً و خانواده‌ام گذاشته است، فوق‌العاده بوده است. وقتی برای اولین بار نشستم و ایده‌های طوفان فکری را برای این کتاب شروع کردم، می‌دانستم گوش دادن به رادیو موسیقی  یکی از اولین موضوعاتی بود که در مورد آن صحبت کردم.

گوش دادن به موسیقی، قبل از هر چیز، بسیار نشاط آور و دلگرم کننده است. می‌بینم که با کلماتی که پیروزی و پیروزی را توصیف می‌کنند، کلماتی که مرا به چالش می‌کشند، و کلماتی که به من امید می‌دهند می‌خوانم. قلب پیام هنرمند بر اساس کلام خدا بنا شده است. با انتخاب گوش دادن به موسیقی، هر روز پیام بزرگی از کلام خدا از طریق آهنگ می‌شنوم.

من از توانایی این هنرمند برای خلق موسیقی با همان کیفیتی که نوازندگان در هر ژانر دیگر موسیقی دارند شگفت زده هستم. کلمات در آهنگ‌های آنها به من فرصتی می‌دهد تا بر آنچه زندگی واقعاً درباره آن است تمرکز کنم. برای من، این ایمان من است.

همانطور که قبلاً اشاره کردم، باید مسیر رفت و آمدم را با چیزی غیر از اخبار بد پر کنم. نیاز داشتم زمانی را برای تقویت پیام مثبت پیدا کنم. وقتی به ایستگاه‌های رادیویی گوش می‌دهید که اخبار را گزارش می‌کنند، جنبه‌های مثبت بیشتری از داستان‌ها ارائه می‌کنند. آنها همچنین اخبار مربوط به داستان‌های تشویق کننده ای را که در جهان اتفاق افتاده است، گزارش می‌کنند، که جایگزین خوبی برای اخبار منفی دائمی است که سایر رسانه‌ها گزارش می‌کنند.

چیز دیگری که در زندگی من بسیار ارزشمند بوده است تأثیری است که رادیو موسیقی  بر فرزندانم داشته است. من می‌توانم قول بدهم که لازم نیست نگران متن ترانه ها، اخباری که گزارش می‌شود یا تبلیغاتی که در بین آهنگ‌ها پخش می‌شوند، باشید. این یک نوع ایستگاه رادیویی بسیار دوستانه برای کودکان است و والدین می‌توانند با اطمینان به فرزندان خود اجازه دهند گوش کنند.

چالش من با شما این است که هر چیزی را که در سفر به محل کارتان در هفت روز آینده گوش می‌دهید با موسیقی  جایگزین کنید. یک ایستگاه رادیویی محلی اینجا در نشویل شنوندگان خود را به چالش 30 روزه دعوت می‌کند. من از شما می‌خواهم که یک قدم کوچک در این مسیر بردارید و به سادگی آن را برای هفت روز انجام دهید.

حالا به یاد داشته باشید، من از شما نمی‌خواهم که در راه خانه از محل کار، زمانی که در حال انجام وظایف هستید، یا زمانی که با خانواده خود در حال رانندگی هستید، آنچه را که به آن گوش می‌دهید رها کنید. من فقط به شما پیشنهاد می‌کنم که موسیقی  را هر روز در مسیر کار خود روشن کنید. برای والدینی که بچه‌ها را در مدرسه رها می‌کنند، یا بعدازظهرها بچه‌ها را می‌برند، از آن زمان برای ارائه ایده استفاده کنید و ایستگاه رادیویی را به پیامی مثبت‌تر تغییر دهید.

فصل 4

 یک فصل از ضرب المثل‌ها روزانه بخوانید

خرد. این چیزی است که همه ما آرزو داریم، اما اغلب، به دست آوردن آن چالش برانگیز است. اگر با کتاب ضرب المثل‌ها آشنایی ندارید، کتابی پر از حکمت است. اگر به سادگی از آن عبور کنید، حتی ممکن است متوجه آن نشوید. اما اگر هر فصل را به آرامی و با تأمل بخوانید و متعهد به تمرین اصول درونی خود باشید، من معتقدم که فراتر از تصورات وحشیانه شما برکت خواهد داد.

پس چرا باید از بین 66 کتاب کتاب مقدس، ضرب المثل‌ها را انتخاب کنید؟ صادقانه بگویم، یکی از دلایلی که ضرب المثل‌ها را انتخاب کردم این است که 31 فصل دارد. یعنی هر ماه می‌توانم کل کتاب را بخوانم.

یکی از فواید خواندن هر ماه این است که مانند یک دوست قدیمی می‌شود که می‌دانید قبل از اینکه آن را بگوید چه می‌خواهد بگوید. دوستی مانند این دوستی است که شما در طول سال‌ها ایجاد کرده اید. به همین ترتیب، هر ماه که کلمات هر فصل را مجدداً مرور می‌کنید، نکات اولیه و حکمت مرتبطی را که در طول ماه‌های مطالعه دریافته‌اید به یاد می‌آورید.

فصل‌ها نیز خیلی طولانی نیستند، که امکان تغییر ساده در برنامه شما را فراهم می‌کند. شما می‌توانید آن را در مدت زمان کوتاهی انجام دهید. این انبوهی از خرد است که زندگی شما را برکت خواهد داد. این به من ایده هایی داده است که چگونه هر روز عاقل باشم، در زمینه هایی مانند امور مالی، ازدواج، رابطه من با والدینم، و بسیاری از جنبه‌های دیگر زندگی که برای هر کسی مهم است.

موقعیت‌های زیادی در زندگی پیش می‌آیند که ما به سادگی عقل مقابله با آنها را نداریم. بسیاری از ما ممکن است از دوستان، اعضای خانواده یا همکاران راهنمایی بخواهیم. اینها همه مسیرهای عادی برای یافتن پاسخ درست هستند، و من به شما نمی گویم که برای مشاوره به این منابع دانش مراجعه نکنید، به خصوص اگر در گذشته به شما خدمات مثبتی داده اند. اما من شما را به چالش می‌کشم که ابتدا به خدا نگاه کنید و از حکمتی که او در ضرب المثل به ما داده است استفاده کنید.